حس نبودنت...


خصوصی

خصوصی یعنی خصوصی دیگه....

مي نشيني روبرويم

خستگي در مي كني

چاي مي ريزم برايت،

توي فنجاني كه نيست...

باز مي خندي و مي پرسي

كه حالت بهتر است؟

باز مي خندم كه خيلي،

گر چه مي داني كه نيست...

شعر مي خوانم برايت

واژه ها گل مي كنند

ياس و مريم مي گذارم،

توي گلداني كه نيست...

چشم مي دوزم به دستت

مي شود آيا كمي

دستهايم را بگيري،

بين دستاني كه نيست...

وقت رفتن مي شود

با بغض مي گويم نرو

پشت پايت اشك مي ريزم،

توي ايواني كه نيست...

مي روي و

خانه لبريز از نبودت مي شود

باز تنها مي شوم،

با ياد مهماني كه نيست...

بعد تو

اين كار هر روز من است

باور اين كه نباشي،

كار آساني كه نيست...

زندگي گاه به كام است و بس است

زندگي گاه به نام است و كم است

زندگي گاه به دام است و غم است

چه به كام و

چه به نام و

چه به دام،

زندگي معركه ي همت ماست،

زندگي مي گذرد...

زندگي گاه به نان است و كفايت بكند،

زندگي گاه به جان است و جفايت بكند،

زندگي گاه به آن است و رهايت بكند

چه به نان و

چه به جان و

چه به آن،

زندگي صحنه ي بي تابي ماست،

زندگي مي گذرد...


نظرات شما عزیزان:

abbas
ساعت12:43---29 بهمن 1393
زندگي گاه به نان است و كفايت بكند،

زندگي گاه به جان است و جفايت بكند،

زندگي گاه به آن است و رهايت بكند

چه به نان و

چه به جان و

چه به آن

این قسمتش خیلی قشنگ بود .مرسی


abbas
ساعت12:37---29 بهمن 1393
به به ...
گر چه مي داني كه نيست...
این قسمتشو باید با طلا نوشت !!


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 20 بهمن 1393برچسب:,ساعت 11:17 توسط بهروز | |


Power By: LoxBlog.Com